پایگاه بسیج دانشجویی شهیدآوینی دانشگاه پیام نور مبارکه

 

صفحه ی اصلی- تماس با ما - طراح قالب

عكس تصادفي

موضوعات

 

 

لینک دوستان

 

کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پایگاه بسیج دانشجویی شهیدآوینی و آدرس b.avini.pnu.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






زیباترین سایت ایرانی
جدید ترین سرویس وبلاگ
زیبا ترین قالب های وبلاگ
نازترین سایت ایرانی

 

آرشيو

 

خرداد 1390
ارديبهشت 1390
فروردين 1390
بهمن 1389
آذر 1389

 

نويسنده

 

ریحانه.مرادی

 

آمار سايت

 

»
»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

  اين وبلاگ را صفحه خانگي خود كن !  به مدير وبلاگ ايميل بزنيد !  ذخيره كردن صفحه!  اضافه کردن اين وبلاگ به علاقه منديها!  لينک RSS 
site map site map ror html site map
  Add to Technorati

 

 كد جاوا

 


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 6946
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



 

تبليغات


محل قرار گیری کد های بنر

سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بر عاشقان ولایت تسلیت باد

نويسنده : ریحانه.مرادی

موسم آتش انگیز فراق (رحلت امام خمینی رحمه الله)

 

دانشنامهای مام خمینی

تولّد در کانون پارسایی

رهپوی خط مشی قیام و آگاهی، ویرانگر کاخ های ستمشاهی، گوشه نشینِ آستانِ معنویت، دوراندیش دنیای سبزِ بصیرت، سرمشق گرفته از مکتب حسینی، آیت حق، امام خمینی رحمه الله ، در بیستم جمادی الثانی 1281 هجری شمسی، هم زمان با سالروز ولادت صدیقه کبرا، فاطمه زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد.

پدرش آقا سید مصطفی، روحانی آزاده ای بود که در ذیحجه سال 1320 هجری قمری در نیمه راه خمین و اراک، به دست ایادی مالکان با نفوذِ محل، با شلیک چند گلوله به شهادت رسید. او به هنگام شهادت 47 سال داشت و در نجف اشرف، کنار بارگاه علوی به خاک سپرده شد. به این ترتیب دستانِ ناپاکِ اشرار، امام را در پنج ماهگی با رنج «یتیمی» آشنا و با مفهوم «شهادت» روبه رو کرد. پس از پدر، تحتِ سرپرستی مادر پرهیزکارش، بانو هاجر، و عمّه بزرگوارش، بانو صاحبه قرار گرفت. امام خمینی رحمه الله در پانزده سالگی مادر خود را نیز از دست داد.

گام های تحصیل

حضرت امام خمینی رحمه الله ، بخشی از معارف متداول روز وعلوم مقدماتی و سطح حوزه های دینی را، نزد برخی از اساتید حوزه علمیه شهرستان خمین و بیش از همه، نزد برادر بزرگش، آیت اللّه سید مرتضی پسندیده فرا گرفت و در سال 1298 هجری شمسی، عازم حوزه علمیه اراک شد. با هجرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری در سال 1300 از اراک به قم، امام نیز رهسپار این شهر شد و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را گذراند. روح جست و جوگرِ امام، سبب می شد تا ایشان تنها به ادبیات عرب ودروس فقه و اصول بسنده نکند. از این رو، نزد فقیهان و مجتهدان وقت، به فراگیری ریاضیات، هیئت، فلسفه و عرفان پرداخت. استادِ درسِ هیئت، حکیم فرزانه شیخ علی اکبر یزدی و استادِ عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی ایشان، آیت اللّه آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی بود.

موسم انتقال اندیشه

امام خمینی رحمه الله پس از فراگیری دانش های گوناگون، به تدریسِ چندین دوره فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق اسلامی در حوزه علمیه قم همّت گماشت. ایشان حدود چهارده سال نیز در حوزه علمیه نجف اشرف، معارف اهل بیت و فقه را در بالاترین سطح تدریس کرد. از حضرت امام، ده ها کتاب و اثر گران بها در مباحث اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی برجای مانده است.

دوری از افزون طلبیِ مادی

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «هر ثروتمندی روز قیامت آرزو می کند که در دنیا فقط قوت خویش می داشت». با توجه به اینکه در این رهگذر که نامش دنیاست، برای رهبر هر مملکتی بهترین و مرفّه ترین زندگی ها امکان پذیر است، ولی امام راحل هیچ گاه از این همه امکانات که در گستره قدرتش بود، به سود خویش بهره نگرفت. او بی نهایت ساده زیست بود و کمال احتیاط را در خرج اختیار نمود و قناعت را در معیشت رعایت کرد. در این زمینه، اندرز گهربار ایشان چنین است: «سعی کنید معنویات را زیاد کنید و از تشریفات، تا آنجا که مقدور است بکاهید».

در یکی از سال ها، یک مسلمانِ آمریکایی به عنوان مهمان خارجی، قصد داشت محضرِ پیشوای انقلاب شرفیاب شود. وقتی وارد منزل امام شد، با زبانِ دست و پا شکسته انگلیسی و عربی پرسید: «همه منزل خمینی همین است؟» او ناباورانه می اندیشید که واقعا آیا رهبر جامعه اسلامی که تمام دنیا را با یک پیام می لرزاند، در چنین منزل محقّری زندگی می کند!

عمل به تکلیف

امام خمینی رحمه الله می فرمود: «تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را». ایشان موقعیت مکانی و نیز مصلحت شخصی را در حفظ مصلحت اسلام و انجام تکالیف الهی دخیل نمی دانست و می فرمود: «پیش من مکان معینی مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است».

نیز فرمود: «حفظ مصلحت عمومی و اسلام، مقدم است بر حفظ مصلحت شخصی». امام، عمل به وظیفه شرعی را بسیار با اهمیت می خواند. با این بینش، اگر انسان به وظیفه شرعی خویش عمل کرد و موفق نیز شد، چه بهتر، و اگر موفق نشد، وظیفه اش را انجام داده است و پیش خداوند مسئول نخواهد بود. عقیده جاوید حضرت امام این بود که: «کشته بشویم، تکلیف را عمل کردیم. بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم، نه مأمور به نتیجه».

استوار در حوادث

در سال 1356، عمّال رژیم پهلوی، فرزند حضرت امام خمینی رحمه الله ، حاج آقا مصطفی را به شهادت رساندند. حاج آقا مصطفی، عزیزترین فرد و یار مبارزاتِ امام، مونس در غربت و همفکر در حرکت انقلابی ایشان، و گاه طرف بحث در مسائل علمی و تکیه گاه بزرگ حضرت امام به شمار می آمد، ولی شهادت او، هیچ تغییری در برنامه های رهبر بزرگ انقلاب به وجود نیاورد. چنین فاجعه هولناک و اسف انگیزی رخ می دهد، ولی ایشان نه فقط برنامه های درسی، علمی، اجتماعی و سیاسی اش را به هم نمی زند، بلکه صلابت و قاطعیتش هم افزون تر می گردد. امام فقط فرمود: «انا للّه و انا الیه راجعون. امید داشتم که مصطفی به دردِ جامعه بخورد». چیزی که در شهادت حاج آقا مصطفی از امام شنیده شد، فقط همین بود.

برخورد صحیح با نیازمندان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «با فقرا دوستی کنید؛ زیرا در روز رستاخیز دولتی بزرگ دارند». به پیروی از دستورات گران سنگ اسلام، امام خمینی رحمه الله همواره به نیازمندان جامعه احترام می گذاشت و به همه سفارش می کرد به آنها احترام بگذارند. می گویند: یکی از مسئولان برخورد مناسبی با یکی از فقرا نداشت. امام سخت اعتراض کرد که: این چه طرز برخورد است؟ آن مسئول گفت: او هر روز به اینجا می آید. امام فرمود: «بگذارید بیاید، محتاج است، نیازمند است. حاجتش او را وا داشته که اینجا بیاید. یا باید حاجتش را برآورده کنیم و یا با یک بیانی او را راضی نماییم. نرنجانید مردم را».

مردم دوستی

امام پس از عشق و علاقه به خدا و اولیا، بیشترین عشق و علاقه را به مردم داشت وعشق به مردم را، عشق به خدا می دانست و پیوسته می فرمود: «دو چیز را دشمنان ما نشناخته اند؛ یکی اسلام و دیگری مردم ما را».

امام خمینی رحمه الله در مسیر بازگشت به وطن، وقتی برنامه های فراوان استقبال از ایشان، پیشاپیش گزارش داده شد، فرمود: «مگر می خواهند کوروش را وارد ایران کنند. ابدا این کارها لازم نیست. یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران باز می گردد. من می خواهم میان امتم باشم و همراه آنان بروم، ولو پایمال شوم».

پرهیز از تن پروری

در روزهایی که رهبر کبیر انقلاب در عراق به سر می برد، به دلیل شدت گرمایِ نجف اشرف، به ایشان پیشنهاد شد به کوفه برود که به نسبت هوای بهتری داشت. ولی ایشان فرمود: «من چطور برای هوای خوب به کوفه بروم، در صورتی که برادران من، در ایران، در زندان به سر می برند». نیز در ایام حملات هواییِ صدامیان به تهران، از امام خواستند حال که ایشان از شهر خارج نمی شوند، دست کم در منزل از پناهگاه استفاده کنند، ولی امام فرموده بود: «من چگونه از پناهگاه استفاده کنم، در حالی که همسایه من به خاطر من خانه اش ویران شود».

انزجار از خودستایی

امام خمینی رحمه الله به یکی از خطیبان برجسته می فرماید: «فلانی! نظر به اینکه شما قدری رفت و آمد دارید و اهل خمین هستید، دقت کنید از من درجایی تعریفی، صحبتی نشود». امام با تذکراتی از این دست، ستایشِ دیگران را از خودش دور می کرد. گفته اند: ایشان در بعضی از سال ها به شهر محلات تشریف می آوردند و درمسجد مرکز شهر جلسه ای داشتند. مرسوم بود اگر کسی از روحانیان وارد مسجد می شد، کسی به احترامش می گفت صلوات بفرستید. روز اول پس از اتمام جلسه، امام آن فرد را خواستند و گفتند: «شما این صلوات را برای من یا برای رسول بزرگوار اسلام می فرستید؟ اگر برای رسول اکرم صلی الله علیه و آله صلوات می فرستید، این را وقت دیگر بفرستید و چنانچه برای من است که وارد مسجد می شوم، من راضی نیستم».

احترام به بزرگان

استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله می فرماید: «من هرگز از حضرت امام نشنیدم که اسم استادشان مرحوم شاه آبادی را بیاورند و دنباله اش، روحی فداه (جانم به فدایِ او) نگویند». نیز نزدیکان امام می گویند: بارها شاهدِ احترام بیش از حد امام به آیت اللّه پسندیده بودیم. ایشان به عنوانِ برادرِ بزرگ تر و استاد امام در دوران کودکی و نوجوانی، در حد یک استاد و شبیه یک پدر، موردِ احترامِ امام قرار می گرفت. نه تنها رعایت احترام از سوی امام خمینی رحمه الله در مورد بزرگان مشاهده می شد، که شخص ایشان، حفظ جایگاه احترام و حفظ حریم ها را از کسان دیگر انتظار داشتند. نقل شده یکی از مسئولان مملکتی به همراه پدر مسنِّ خود خدمت امام می رسد. او پیش می افتد و پدرش پشت سرش حرکت می کند. امام پس از اینکه آن مسئول پدرش را معرفی می نماید می فرماید: «این آقا پدر شما هستند؟ پس چرا جلوی او راه افتادی و وارد شدی؟!»

بزرگی روحِ خد

پس از سال ها تبعید و دوری از وطن، خبرنگاری از حضرت امام پرسید: حال که به خاک ایران، قَدَم می گذارید، چه احساسی دارید؟ امام فرمودند: «هیچ». خبرنگار گمان می کرد که امام نیز همچون رهبران سیاسی که با انگیزه های قدرت طلبی در چنین صحنه های هیجان انگیزی از خود بی خود می شوند، چنین خواهد کرد، ولی کلمه هیچ، پاسخ همه چیزهایی بود که برترین احساس ها را در خود نهفته دارد. نیز زمانی که شاه از ایران رفت، یکی از اعضایِ بیت به حضور امام می رود و می گوید: «برادران می گویند که شاه رفته و رادیو هم خبرش را پخش کرده است». امام با آرامش و وقار خاصی فرمودند: «دیگه چی؟!» گویی که هیچ اتفاق مهم و دور از انتظاری نیفتاده است. برخی افراد این بزرگی را درک نمی کردند و پاسخ ساده و روشنِ ایشان را مورد انتقاد قرار می دادند.

درخشان از پرتو ادعیه

امام خمینی رحمه الله نه تنها مقیّد بود واجبات را به طور صحیح و کامل با آداب و شرایط انجام دهد، در امرِ به جا آوردنِ مستحبّات هم کوشا بود. ارتباط حضرت امام با ادعیه و دنیای نورانیِ مناجات، به قدری ژرف بود که وقتی از ایران به ترکیه تبعید شد، در نخستین نامه ای که به ایران نوشت، کتاب مفاتیح الجنان و صحیفه سجادیّه را خواست. این نشان دهنده روح عالی و عبادی ایشان درکنار توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی بود. امام راحل در نامه ای خطاب به فرزند خود می نویسد: «پسرم! دعاها و مناجات هایی که از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده است، بزرگ ترین راهنماهایِ آشنایی با او ـ جلّ و علا ـ است و والاترین راهگشایِ عبودیّت و رابطه بین حق و خلق است. [این دعاها] مشتمل بر معارف الهی و و سیله انس با او، ره آورد خاندان وحی و نمونه ای از حالِ اصحاب قلوب و ارباب سلوک است».

همراه با جاذبه های مناجات شعبانیه

نظر کلی امام راحل رحمه الله در مورد ادعیه چنین است: «انسان را از این ظلمت بیرون می برد. وقتی که از این ظلمت بیرون رفت، انسانی می شود که برای خدا کار می کند». گاه دیده شده که اولیای خدا با برخی دعاها پیوند ژرف تر و بیشتری پیدا می کنند. دراین زمینه، از امام پرسیده شد در میان دعاهای معروف، به کدام یک از آنها بیشتر انس یا اعتقاد دارید؟ پس از تأمل فرمود: «دعای کمیل و مناجات شعبانیه». ایشان در مورد این مناجات که آکنده از مضامین عرشی است می فرماید: «مناجات شعبانیه، از بزرگ ترین مناجات، و از عظیم ترین معارف الهی، واز بزرگ ترین اموری است که آنهایی که اهلش هستند، می توانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند».

دوستی با اهل بیت

با توجه به مقاومت بالای امام در حوادث تلخ دنیوی، پزشکان از اینکه ایشان در شهادت فرزندش گریه نکرده بود، نگران بودند. آنها معتقد بودند امام باید گریه کند تا مبادا فشاری روی قلبش وارد شود. روضه خوان خاص حضرت امام می گوید: «هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین، امام را منقلب کنم که درعزای پسر اشک بریزد، امام تغییر حال پیدا نکرد و همچنان ساکت و آرام بود، ولی همین که نام حضرت علی اکبر علیه السلام را بردم، امام آن چنان گریست که قابل وصف نبود». جریاناتی این چنین، حاکی از علاقه و محبّت شدید ایشان به خاندانِ عصمت و طهارت است. رژیم کوته اندیش پهلوی، امام را به سرزمینِ خورشید ولایت تبعید کرد، ولی از آنجا که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، در طول پانزده سالی که امام در نجف اشرف بود، هر شب به زیارت مولا علی علیه السلام می رفت و بارها می گفت: «دشمن مرا به این موهبت الهی رساند».

شهدا در پیام های جاوید امام

شهادت، واژه ای ملموس در زندگیِ امام بود؛ چرا که این رهبر فرزانه، هم فرزندِ شهید و هم پدر شهید به شمار می رفت. ایشان با الهام از فرهنگ سرخ حسینی، دست یابی به اهداف والای انقلاب را نقش مؤثرِ پیام های سبزِ خون می داند و می فرماید: «طبع یک انقلاب، فداکاری است. لازمه یک انقلاب، شهادت و مهیّا بودن برای شهادت است». در بیان تابانِ رهبر فقید انقلاب، هماره ارج نهادن به مقام بلند شهدا مشهور است: «اینها (شهیدان) ره صد ساله را یک شبه پیمودند و ما از این قافله دور هستیم»، «خونِ شهیدان ما، امتداد خون پاک شهیدان کربلاست»، «چه غافلند دنیاپرستان و بی خبران، که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جست و جو می کنند ووصف آن را در سروده ها و حماسه و شعرها می جویند و در کشف آن از هنر تخیّل و کتاب تعقّل مدد می خواهند و حاشا! که حل این معما، جز به عشق میسر نگردد» و «گوارا باد بر این شهیدان، لذتِ اُنس».

امام و روز جهانی قدس

امام راحل، جمعه پایانی ماه ضیافت خدا را به عنوان «روز قدس» برگزید؛ روزی که از همسایگی احیا و شب های قدر می آید. ایشان در پیامی فرمود: «روز قدس که همجوار قدر است، لازم است که در بین مسلمانان احیا شود». پرتوافشانی این روز بزرگ در جهان، گرد خواب زدگی را از چهره روزگار می زداید. به فرموده ایشان «امیداست با زنده نگه داشتن این روز، بی تفاوتی ها زائل شود و غفلت ها مرتفع گردد». امام خمینی رحمه الله ، روز قدس را، روز رویا رویی مستضعفان با مستکبران می داند؛ روز فراخوانِ فریادهای بیدارگرِ مسلمانان؛ روز هشدار به دشمنان اسلام و در رأس آنها آمریکا و اسرائیل؛ روزِ نابودی کارگزاران آنان در ممالک اسلامی؛ و روز کوتاه شدنِ آمال شوم آنان از سوی یک بسیج عمومی. امام با یادآوری انقلابِ نتیجه بخشِ ایران در پیام های خویش، هم روحیه امید را میان فلسطینیان دربند زنده می کند تا گامی بیش برایِ پیروزی فرا روی آنان نباشد، و هم با ارائه نمونه عینی از شکست دست نشانده ابرقدرت ها در ایران، پایان تلخ دیو سیرتی را به اسرائیل غاصب می چشاند.

امام و جوانان

امام خمینی رحمه الله چون پدری دل سوز و مهربان، با گوشزد کردن مسائل تربیتی جوانان، همواره به سازندگی و آینده پرافتخار آنان می اندیشید. آن پیر مراد با توجه به اهمیت این دوره حساس از زندگی، جوانان را از اندرزهای کارساز و راهکارهای رهگشا بهره مند می ساخت. ایشان در یکی از نامه ها چنین می نویسد: «برای جوانان، توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاه طلبی و مال دوستی و خود بزرگ بینی بسیار افزون تر از جوانان است. روحِ جوانان لطیف است و انعطاف پذیر». امام خمینی رحمه الله در یکی از هشدارهای گوهرانه خویش، نیروی سترگ جوانی را نیرویی می خواند که اگر در راه حق صرف شود، ابدیت دارد و به نیروی بی پایان می پیوندد واگر بیهوده و در شهوات هدر رود، در این عالم ذلت و بردگی، و در آن عالم عقوبت و شرمساری به بار می آورد.

معنویت جهانیِ مجالس امام

درک صدق و صفا و نورانیتی که از دل برمی آید، نیازمند دانستنِ زبان و لهجه نیست. در سایه این اعتقاد، قدرت روحانیت مجالس امام، حصار مکان و زمان و زبان را درهم می شکند؛ به گونه ای که در بین جهانیان دگرگونیِ باطنی پدید می آید. در حقیقت امام خمینی رحمه الله یکتامرد ایجاد انقلاب بیرون و درون است. زمانی که امام در پاریس به سر می برد، تعدادی از دانشجویان فرانسوی شب ها مرتّب پای سخنرانیِ امام می آمدند. از آنها سؤال شد: آیا شما می فهمید امام چه می گوید؟ آنها اظهار کردند که هیچ متوجه نمی شویم. پرسیده شد: پس چرا این چنین منظم هر شب به اینجا می آیید؟ گفتند: «ما وقتی به اینجا می آییم و صحبت های امام را گوش می کنیم، در خود یک روحانیت ویژه ای احساس می کنیم».

دقت به مسائل پیش پا افتاده

گروهی گفته اند: ما در مدت دوازده سال که با امام بودیم، ندیدیم مکروهی از ایشان سر بزند. امام خمینی رحمه الله ، همراه با تقویت نفس و پرهیز از مکروهات، با مراقبت همیشگی و ظرافت خاص، مواظب بودند مبادا لغزشی ایشان را از مسیر تقرّب دور سازد. برای نمونه، بسیاری از افراد برای شرکت درنماز جماعت، روی کفش های بقیه نمازگزاران که انباشته شده بود پا می نهادند و می رفتند. اما امام وقتی به کفش کَن می رسید، می ایستاد و از پا گذاشتن روی کفش مردم خودداری می کرد تا راهی برای ایشان باز کنند. با مشاهده چنین صحنه ای، همراهانِ امام تازه متوجه می شدند که این مسئله به ظاهر جزئی، در حقیقت مسئله عمیق و مهمِّ احتمالِ ناراضی بودن صاحبان کفش ها را به وجود می آورد. این گونه رفتار ظریف از سوی امام، باعث آگاهی دیگران می گردید.

قانون گرایی

پای بند بودن به ضوابط و مقررات و رعایت حقوق و قوانین کشورهای غیر مسلمان تا آنجا که امکان پذیر است، احترامی است که در نهایت به سودِ اسلام خواهد بود. چه بسا با زیر پا نهادن برخی قوانین آنان، بهانه ای برای اهانت به مقدساتِ ما فراهم آید. در نوفل لوشاتو، ذبح حیوانات در خارج ازکشتارگاه بر اساس قانون منع شده بود. روزی گوسفندی را در محلِ اقامت امام ذبح کردند. ایشان با آنکه در دیار کفر بود، فرمود: «چون تخلّف از قانونِ حکومت شده، از این گوشت نمی خورم».

بهره از گنجینه «وقت»

فرصت ها چون ابرها می گذرند. در این میان، اما امام یکی از نوادر قدرشناس سرمایه وقت بود. کارکنان منزل امام در نجف اشرف، ازحرکت و سکون وخواب و بیداری و نشست و برخاستِ ایشان درمی یافتند که چه ساعتی از شبانه روز است. حضرت امام با بهره گیری صحیح از زمان، به تنظیم برنامه های خویش می پرداخت. اهمیتِ وقت برای ایشان تا به آن پایه بود که گاه دیده می شد در صورت امکان، در یک زمان و به موازات هم به چند کار مشغول می شد. برای مثال، هنگام قدم زدنِ عصرانه که برای تأمین سلامت ایشان مهم بود، با تسبیحی که در دست داشت به ذکر خدا نیز می پرداخت.

صداقت در نوشتار

روزی امام پیامی خطاب به بسیجیان نوشته بود که برای پخش به رادیو و تلویزیون فرستاده شد. ناگهان خواستند که پیام را قبل از پخش بازگردانند. سپس واژه ای را تغییر دادند و گفتند: «در پیام چنین نوشته بودم: من با تمامِ همّم به شما دعا می کنم، آن را به بیشترین همّم تبدیل کردم؛ این جمله دقیق تر است». با آنکه همگان، از اظهار ارادت شدید و عشق امام به بسیجیان آگاه بودند، ولی ایشان با احتیاط و دقت، می کوشید این محبت فراوان، تا مرز غلوّ پیش نرود.

امام و حیات دیگربار دین

یکی از مدیران لایق و کارآمد زمان حیات امام خمینی رحمه الله ، اندیشه های سیاسی ـ مذهبی امام راحل را قابل ستایش می داند و می گوید: «بزرگ ترین ارمغان حضرت امام به جهان معاصر، متوقف کردن رَوَند انزوای مذهب در حیات اجتماعی و فردی انسان ها بود. ایشان به مذهب، حیاتی تازه بخشیدند. امام، اسلامی را معرفی کردند که به اجرایِ عدالت در میان بندگان خدا متعهد است و با هرگونه برخورداری و پُرخوری از کیسه امت اسلامی و مستضعفان مخالفت می ورزد. اسلامی که مدافع مظلومان و پابرهنگان و کوخ نشینان و مخالفِ ظالمان و مرفّهان بیدادگر و کاخ نشینان است». او در جای دیگری اضافه می کند: «اعتقادات امام، هیچ تنافری با اداره صحیح و مدرن جامعه نداشت».

سفارش به اتحاد و همبستگی

امام خمینی رحمه الله سال ها قبل از رحلت خویش در تاریخ 26 بهمن ماه 1361، وصیت نامه الهی ـ سیاسی خویش را تنظیم کرد. این وصیت نامه، حاوی اصول و اندیشه های آن حضرت و راهنمای همیشگی انقلابیان بود. مقوله وحدت، از جمله مبانی سیاست وحکومت مطلوب از منظر وصیت نامه حضرت امام معرفی شده است. ایشان در این باره می نویسد: «امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردنِ تبلیغاتِ تفرقه افکنِ خانه برانداز است. توصیه این جانب به مسلمین و خصوص ایرانیان، به ویژه درعصر حاضر آن است که در مقابل این توطئه ها، عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند». حضرت امام ثمره این اتحاد و تعاون میان مردم را، ترقی وتعالی کشور اسلامی معرفی کرده اند. بدیهی است هر چه میزان اختلاف وتفرقه در میان مردم و مسئولان یک نظام بیشتر باشد، میزان آسیب پذیریِ آن حکومت افزایش می یابد و در نهایت، سقوط آن حکومت را در پی خواهد داشت.

علاقه امام به مقام معظم رهبری

وقتی در سال 1360 قضیه ترور مقام معظم رهبری پیش آمد، همه درمانده بودند که این خبر را چگونه به امام گزارش بدهند. پیش از آنکه مطلب را به امام بگویند، ایشان فرمود: «در مورد آقای خامنه ای مسئله ای پیش آمده است؟» و پس از آگاه شدن از موضوع، فرمود: «به دکترمعالج ایشان بگویید هر نیم ساعت، تمام علایم حیاتی ایشان از حال عمومی، فشار خون و... را به من گزارش کند». امام راحل در مورد همین جریان فرمود: «به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد، در گوش مسلمین جهان طنین انداز است».

شعله های وداع

شب قبل از عمل، امام با پای خود به بیمارستان رفت. زمانی که می رفت، فرمود: «من دارم برای عمل می روم، ولی دیگر بر نمی گردم». گفته شد: نه، این طور نیست. اما امام می فرمودند: «شما مطلع نیستید» و کسی نمی دانست دوربین های مخفی، آخرین لحظات حیات امام و راز و نیازهای شبانه آن حضرت را برای مردم به تصویر می کشد. زمان پیش می رفت و واکنش امام در واپسین ساعات به هنگام درد، ذکر خدا و یاد مولا علی علیه السلام بود. ایشان پیش تر با زبان شعر، لحظه وصال را آرزو کرده بود:

سال ها می گذرد، حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

سرانجام در ساعت 20/22 دقیقه شنبه 13 خرداد 1368 و در 87 سالگی به دیدار معبود شتافت و میهن اسلام را در جامه اشک و شیون، به غربتی بزرگ نشاند.

دو رکعت مصیبت

این داغ، تنها داغ ما نیست؛ داغ قبیله انسانیت است. داغی است که هیچ گاه از سینه انتظار، پاک نمی شود. پدر، حتّی در و دیوارِ این دیار، جای خالی تو را تاب نمی آورند. گلدسته های جماران حیران مانده اند که از این پس به امامتِ که اقتداکنند. بغض در گلویِ مناره ها پیچیده است و منبر و محراب در غمی جانکاه فرو رفته است. تو رفتی ونگفتی که عشق چه کند، محبت به کدام ضریح بیاویزد، و دوست داشتن به کجا دخیل ببندد؟ تو رفتی و نگفتی که ایثار از این پس در کجا درس بخواند، استقامت در محضرِ که تلمّذ کند، شهامت در کدام نیمکت بنشیند، بلوغ در کجا نفس بکشد و عروج از کدام سو به پرواز درآید؟ تو رفتی و نگفتی که ما این همه تنهایی را به کجا ببریم؟

بازتاب رحلت امام در دیگر کشوره

دکتر عفیفه سقیرق (شاعر) از کشور فلسطین:

نکوهش من بر تو باد ای مرگ! ای مرگ! تو ما را از مهربانی قلب بزرگ او محروم کردی / دلش بهشتی بود / که در سایه سارش / مؤمنان می آرمیدند / اندوه همگان را یک تنه بر دوش کشید / ولی هیچ گاه شِکوه ای بر زبان نرانْد / او بهترین سرمشق صبوران بود / به کجا سفر می کنی ای امام؟ / اندوه ما سنگین است، سنگین / و دِیْن تو بر گردن ما / بسیار است، بسیار.

مهندس محسن احمد عبدالحق (شاعر) از کشور استرالیا:

او از راه پر افتخار شهادت هیچ گاه قدم بیرون ننهاد / بلکه پیوسته رمز و راز داری و جوان مردی در او تجلّی یافت / همان کسی که امانت دار است / همواره پیشوایِ بلند مرتبه مردمان خواهد بود / هان ای که از من درباره پیشوایم می پرسی / بدان که در سایه پیشواییِ او، رستگاری و حُسن خلق یافتم / ...ای آنکه درباره ایران از من باز می پرسی / من در بلند مرتبگی این کشور، خویشتن را فراموش می کنم.

ناصر الحجاج (شاعر) از کشور سوریه:

... فقدان تو / روح را مشتعل می سازد / و به اندوهش می سپارد / ای که از مرزِ خاطره ها نمی گذری / امام شکوهمند / خدا گواه ماست / فراموشت نمی کنیم / ای که مشرق زمین / به پای اقتدار تو نمی رسد / و مغرب زمین / در سجایایِ تو در می ماند / ای مشعل حق! / ای روح خدا!

انتخابی شایسته در ادامه راه اقتدار

14 خرداد 1368، مجلس خبرگان تشکیل جلسه داد. پس از قرائت دو ساعت ونیم وصیت نامه امام راحل از سوی رئیس جمهور وقت و پس از تبادل نظر فقهای خبرگان، شاگرد شایسته امام که از 15 خرداد 1342 همواره همراه با امام بود، به رهبری نظام اسلامی منصوب شد. به این ترتیب در پی رحلت امام، سه موضوعِ حایز اهمیت به چشم می خورد: آمادگی، ثبات نظام و ناامیدی دشمنان. دشمنان انقلاب اسلامی که در خیالِ از هم پاشیدگی نظام پس از امام بودند، در رحلت جان سوزِ آن عزیز، با وحدت، انسجام و حضور در صحنه و آگاهی ملت مسلمان ایران از یکسو، و تعیینِ حضرت آیت اللّه خامنه ای از طرف خبرگانِ امت به رهبری انقلاب و تثبیت نظام اسلامی از سوی دیگر مواجه شدند. این حقیقت را در انعکاس خبر رحلت امام و تفسیر و تحلیل هایِ خبرگزاری ها و سیاستمداران جهانی می توان به خوبی دریافت.

در غزلستانی از نور و معرفت

آتش شوق و شیفتگی در نهاد امام رحمه الله ، بیانی دیگر می طلبید. روحِ عاشقانه او، قالب شعر را برگزید و پنجره های مشرقی را به سمتِ صبحِ عرفان گشود.او در غزلستانی از نور و معرفت، صحیفه بلند آسمان را قرائت می کرد و سبدسبد جذبه های ملکوت را در دامن خاک می ریخت.

حسن ختام این مجال، یکی از اشعار دلنواز آن فرزانه فقید:

کیست کآشفته آن زلف چلیپا نشود؟ دیده ای نیست که بیند تو و شیدا نشود
ناز کن، ناز! که دل ها همه در بند تواند غمزه کن، غمزه! که دلبر چو تو پیدا نشود
رُخ نما! تا همه خوبان خجل از خویش شوند گر کشی پرده ز رُخ، کیست که رسوا نشود؟
آتش عشق بیفزا، غمِ دل افزون کن این دلِ غمزده نتوان که غم افزا نشود
چاره ای نیست به جُز سوختن از آتش عشق آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود

لينک ثابت |پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


لبخند هاي پشت خاكريز

نويسنده : ریحانه.مرادی

 

نام قطعه طنز نام قطعه طنز
کی با حسین کار داشت؟ بره گمشده عباس
پا خروسی! تابلو نوشته ها (قسمت سوم)
ایرانی مزدوز! می روم حلیم بخرم
حاجی مهیاری عبارت های آشنا 1
تابلو نوشته ها (قسمت اول) تو که مهدی را کشتی
تابلو نوشته ها (قسمت دوم) عبارت های آشنا 2
دعوای جنگی آقای نورانی سوخته
عبارت های آشنا 3 دیو هفت سر
دشمن احترام به پدر
تابلونوشته ها (قسمت چهارم) رستم خان
عبارت های آشنا 4 عبارت های آشنا 6
بابات كو؟ آقا ما سوت بزنیم
عبارت های آشنا 5 یا زیارت یا شهادت
بوش از آمریكا اومد! زنده در گردان است
پیچ مهره ای ها آشنا در آمدیم
مردن كه گریه ندارد جنگ جنگ تا پیروزی
بروید دنبال کارتان وضوی بی نماز
انتظار آدم قابل اعتماد
الاغ های جنگجو آفتاب نیمه شب
خداحافظ بسلامت راکت بدون توپ
جنگ جنگ تا پیروزی عملیات متهورانه
آپاراتی دشمن قیامت «حسین فهمیده» یقه ما را می گیرد
جناب سرهنگ اصطلاحات و تعبیرات (قسمت اول)
برای کار می روم اصطلاحات و تعبیرات (قسمت دوم)
درد و درمان به کربلا می رویم
درس خمپاره حلالیت
با دست بگیرید آمار شما را نداده اند
به شرط سوت بلبلی آپاراتی دشمن
فرصت طلبی شهید شدی، ما را بی خبر نگذاری    
اصطلاحات و تعبیرات (قسمت سوم) روز اول
این طوری لو رفت تیر سرد کن
آهنش را برادرا می ریزند سیب
حاجی خشونت آخ کمرم!
اصطلاحات و تعبیرات (قسمت چهارم) اگر سبزی دارید یک خرده بدهید
بیت المقدس اول چلو مرغ
چراغ موشی ادامه بده
آقا ما سوت بزنیم نیروهای غیبی
با ارفاق صفر توجیه خط
بادگیر سفید اين عمليات لياقت نمي خواهد
جنگ جنگ تا پیروزی2 سفره خاکی
بیل بابابزرگ کاسه بیت المال
ترس از ترس تعارف
یا حسین سرفه عربی
استقبال مسلحانه خبرنگار سمج
گور به گور شده خلاقیت های جبهه (1)
پیام انقلاب افغانی آورده اند
بخوریدو بیاشامید ولی... اگر دیدید بروید فعلاً بارفیكس بزنید
آش با جايش حمام چند ماهه
خط بازی ضد هوایی
عجلو بالصلوه واحد آبرسانی لشكر
بوش آمد ترکش بیت المال
آب آلوده خدا خیرتان بدهد
ابوجاسم مرخصی است راکت بدون توپ
عجب گلی

داماد صدام

آخ سوختم

خمس خانواده

جلد کمپوت ما را بی خبر نگذاری
پزشك همراه آهن،‌ چدن
توصیه های لازم ابرقو آزاد باید گردد 
ادعونی استجب لكم آفتاب صورتش را می سوزاند

*****************************************************************

   آشنايي نسل جوان با رشادت ها و ايثارگريهاي رزمندگان اهداف كاروان راهيان نور است
بسيج نيوز - سياسي - 9  روز پيش - ارسال به دوستان

 


 

 

 

 

 

برگرفته شده از سایت شهید آوینی

لينک ثابت |شنبه 20 فروردين 1390برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


بصیرت

نويسنده : ریحانه.مرادی

بصیرت


دین و اندیشه


چند رسانه اي


 

لينک ثابت |شنبه 20 فروردين 1390برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


نويسنده : ریحانه.مرادی

 

 
ردیف نام اجرا

حجم
(KB)

1 بسیجی عاشق کربلاست، کربلا را تو مپندار که شهریست

94
2 بـرخیز ای چاووش شهر عشق 84
3 غروب نزدیک می شود و تو گویی 127
4 و اینک آنان آمده اند ، با سادگی و تواضع 125
5 این نخلستان ها مرکز جهان است و 178
6 بعضی ها وضو می گیرند و بعضی دیگر... 129
7 در میان نخلستان های حاشیه اروند عید فرارسیده است 48
8 بعضی از بچه ها گوشه ی خلوتی یافته اند و ... 79
9 آفتاب باز هم پایینتر آمده است و دل ها می خواهند 29
10 انتظار سایه ای از اشتیاق بر همه چیز کشانده است 139
11 این نخلستان ها مرکز زمین است و شاید مرکز جهان 41
12 آیا می خواهی سربازان لشکر رسول خدا را بشناسی 87
13 آیا می خواهی آخرین ساعات روز را ... 68
14 بیا و بعثت دیگر باره انسان راتماشا کن 163
15 اگر سلاح مومن در جهاد اصغر تیغ دو دم است و ... 65
16 اینها بچه های قرن پانزدهم هجری قمری هستند 104
17 گریه تجلی آن اشتیاق بی انتهایی است... 166
18 این جوانان نسل ساده ای هستند که در زمین 116
19 بچه های محله تو و من ... 61
20 شیطان حکومت خویش را بر ضعف های ما بنا کرده است - 1 140
21 در منتها الیه اروند رود... 121
22 به راستی چه کسی ما را در اینجا گرد آورده است 39
23 آری در اینجا و در دل این نخلستان هاست... 31
24 اگر بپرسی دوکوهه کجاست چه جوابی بدهیم 80
25 گفتند شرف المکان بالمکین... 52
26 اگر شهدا نبودند و بسیجی ها... 113
27 قطارها دیگر در کنتار دوکوهه نمی ایستند 146
28 زمین صبحگاه نیز هنوز در جستجوی رازداران خویش است 73
29 نهر های رحمات خاص حق جاری می شد 68
30 جا دارد که دوکوهه مزار عشاق باشد 121

چند خاطره کوتاه از کتاب خاطرات جبهه

 

 

ردیف

خاطرات جبهه

دانلود حجم
(KB)
1

سفره هفت سین

363
2 اسیر عراقی 198
3 کجا بروم 515
4 لودر و اسیر 170

روایت عشق

 خاطراتی از حضور رهبر در مراسم تشییع شهید آوینی

 ... گفتند: (( ساعت 8:30 صبح آقا زنگ زدند و پرسیدند شما نرفتید مراسم تشییع؟ گفتیم، داریم می‌رویم؛ فرمودند: مراسم تشییع در حوزه‌ی هنری است؟ گفتیم: بله. فرمودند: من دلم گرفته، دلم غم دارد؛ می‌خواهم بیایم تشیع پیکر پاک شهید آوینی )).

 
درباره شهید آوینی (زندگی نامه،صدا،فیلم،عکس،مقالات،خاطرات و ...)

 ادامه مطلب

گالری تصاویر

بخش صوتی بخش فیلم و کلیپ
مجموعه ای از صداهای شهید آوینی صحبت های امام خامنه ای در مورد شهید آوینی
خرمشهر شقایقی خون رنگ است ... کلیپ هایی با صدای شهید آوینی 
چند خاطره کوتاه از کتاب خاطرات جبهه مجموعه فیلم های روایت فتح

برگرفته شده از سايت شهيد آويني/www.aviny.com

لينک ثابت |شنبه 20 فروردين 1390برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی (ره)

نويسنده : ریحانه.مرادی

 
 

 

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستم اما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌ی تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه با سینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است."

 

 

 

 

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را به فیلم‌سازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همه‌ی وقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش می‌آید عکس‌العمل نشان بدهیم مثلاً سیل خوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعه‌ی حقیقت را ساختیم به خوزستان رفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروه جهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطق درگیری رفتیم... وقتی فیروز‌آباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصره گذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنه‌های جنگ را ما در آن‌جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت دو تن از اعضای گروه در همان روزهای او جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقه‌ی محاصره گریخت. گروه بار دیگر تشکل یافت و در روزهای محاصره‌ی خرمشهر برای تهیه‌ی فیلم وارد این شهر شد:

"وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین‌شهر نشده بود شهر هنوز سرپا بود، اگرچه احساس نمی‌شد که این حالت زیاد پر دوام باشد، و زیاد هم دوام نیاورد ما به تهران بازگشتیم و شبانه‌روز پای میز موویلا کار کردیم تا اولین فیلم مستند جنگی درباره‌ی خرمشهر از تلویزیون پخش شد؛ فتح خون."

مجموعه‌ی یازده قسمتی "حقیقت" کار بعدی گروه محسوب می‌شد که یکی از هدف‌های آن ترسیم علل سقوط خرمشهر بود.

"یک هفته‌ای نگذشته بود که خرمشهر سقوط کرد و ما در جست‌و‌جوی "حقیقت" ماجرا به آبادان رفتیم که سخت در محاصره بود تولید مجموعه‌ی حقیقت این گونه آغاز شد."

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت و با شروع عملیات والفجر هشت، شکل کاملاً منسجم و به هم پیوسته‌ای پیدا کرد آغاز تهیه‌ی مجموعه‌ی زیبا و ماندگار روایت فتح که بعد از این عملیات تا پایان جنگ به طور منظم از تلویزیون پخش شد به همان ایام باز می‌گردد. شهید آوینی درباره‌ی انگیزه‌ی گروه جهاد در ساختن این مجموعه که نزدیک به هفتاد برنامه است چنین می‌گوید:

"انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاند وظایف و تعهدات اداری.

اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرین‌شان مهدی فلاحت‌پور است که همین امسال "1371" در لبنان شهید شد... و خوب، دیگر چیزی برای گفتن نمانده است، جز آن که ما خسته نشده‌ایم و اگر باز جنگی پیش بیاید که پای انقلاب اسلامی در میان باشد، ما حاضریم. می‌دانید! زنده‌ترین روزهای زندگی یک "مرد" آن روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند و زندگی در تقابل با مرگ است که خودش را نشان می‌دهد.

اواخر سال 1370 "موسسه‌ی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره‌ی دفاع مقدس بپردازد و تهیه‌ی مجموعه‌ی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلم‌برداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال کار تهیه‌ی شش برنامه از مجموعه‌ی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیه‌ی مجموعه‌های دیگری را درباره‌ی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه‌ی محاصره، سقوط و باز پس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت در ماه‌های آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه‌ی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیسم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.

شهید آوینی فعالیت‌های مطبوعاتی خود را در اواخر سال 1362، هم زمان با مشارکت در جبهه‌ها و تهیه‌ی فیلم‌های مستند درباره‌ی جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه‌ی "اعتصام" ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد این مقالات طیف وسیعی از موضوعات سیاسی، حکمی، اعتقادی و عبادی را در بر می‌گرفت او طی یک مجموعه مقاله درباره‌ی "مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام" آرا و اندیشه‌های رایج در مود دموکراسی، رای اکثریت، آزادی عقیده و برابری و مساوات را در نسبت با تفکر سیاسی ماخوذ از وحی و نهج‌البلاغه و آرای سیاسی حضرت امام(ره) مورد تجزیه و تحلیل و نقد قرار داد. مقالاتی نیز در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه در ربط و نسبت با حکومت الهی حضرت رسول(ص) در مدینه و خلافت امیرمؤمنان(ع) نوشت و اتصال انقلاب اسلامی را با نهضت انبیا علیهم‌السلم و جایگاه آن با جنگ‌های صدر اسلام و قیام عاشوا و وجوه تمایز آن از جنگ‌هایی که به خصوص در قرون اخیر واقع شده‌اند و نیز برکات ظاهری و غیبی جنگ و ویژگی رزم‌آوران و بسیجیان، در زمره‌ی مطالبی بود که در "اعتصام" منتشر شد. در مضامین اعتقادی و عبادی نیز تحقیق و تفکر می‌کرد و حاصل کار خویش را به صورت مقالاتی چون "اشک، چشمه‌ی تکامل". "تحقیقی در معنی صلوات" و "حج، تمثیل سلوک جمعی بشر" به چاپ می‌سپرد. در کنار نگارش این قبیل مقالات، مجموعه مقالاتی نیز با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" برای ماهنامه‌ی "جهاد"، ارگان جهاد سازندگی، نوشت "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "دیکتاتوری اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "نظام آموزش و آرمان توسعه یافتگی"، "ترقی یا تکامل؟" و... از جمله مقالات آن مجموعه است. این مقالات بعد از شهادت او با عنوان "توسه و مبانی تمدن غرب" به چاپ رسید این دوره از کار نویسندگی شهید تا سال 1365 ادامه یافت. مقارن با همین سال‌ها شهید آوینی علاوه برکارگردانی و مونتاژ مجموعه‌ی "روایت فتح" نگارش متن آن را بر عهده داشت که بعدها قالب کتابی گرفت با عنوان "گنجینه‌ی آسمانی". او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب "فتح خون" (روایت محرم" را آغاز کرد و نه فصل از فصول ده‌گانه‌ی آن را نوشت. اما در حالی که کار تحقیق در مورد وقایع روز عاشورا و شهادت بنی‌هاشم را انجام داده و نگارش فصل آخر را آغاز کرده بود به دلایلی کار را ناتمام گذاشت. 

او در سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد، ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح دانشگاه هم‌خوانی نداشت، از ادامه‌ی تدریس صرف‌نظر کرد. مجموعه‌ی مباحثی که برای تدریس فراهم شده بود، با بسط و شرح و تفسیر بیش‌تر در مقاله‌ای بلند  به نام "تاملاتی در ماهیت سینما" که در فصلنامه‌ی "فارابی" به چاپ رسید و بعد در مقالاتی با عناوین "جذابی در سینما"، "آینه‌ی جادو"، "قاب تصویر و زبان سینما"و... که از فروردین سال 1368 در ماهنامه‌ی هنری "سوره" منتشر شد، تفصیل پیدا کرد. مجموعه‌ی این مقالات در کتاب "آینه‌ی جادو" که جلد اول از مجموعه‌ی مقالات و نقدهای سینمایی اوست. جمع‌آوری و به چاپ سپرده شد.

سال‌های 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی شهید آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می‌شود. هرچند آشنایی با سینما در طول مدتی بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینه‌ی کارگردانی مستند و به خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هرچیز به سینما بپردازد. ولی این مسئله موجب بی‌اعتنایی او نسبت به سایر هنرها نشد. او در کنار تالیف مقالات تئوریک درباره  ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی در مورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک و تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تالیف کرد که در ماهنامه‌ی "سوره" به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی. اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مواجهه با فرهنگ واحد جهانی و تهاجم فرهنگی غرب، غرب‌زدگی و روشن‌فکری، تجدد و تحجر و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد و مقالاتی منتشر نمود.

مجموعه‌ی آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و اصالت تفکر و شیوایی بیان اعجاب‌آور است. در حالی که سرچشمه‌ی اصلی تفکر او به قرآن، نهج‌البلاغه، کلمات معصومین علیهم‌السلام و آثار و گفتار حضرت امام(ره) باز می‌گشت. با تفکر فلسفی غرب و آرا، و نظریات متفکران غربی نیز آشنایی داشت و با یقینی برآمده از نور حکمت، آن‌ها را نقد و بررسی می‌کرد. او شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با تهاجم فرهنگی می‌دانست چرا که این شناخت زمینه‌ی خروج از عالم غربی و غرب زده‌ی کنونی را فراهم می‌کند و به بسط و گسترش فرهنگ و تفکر الهی مدد می‌رساند. او بر این باور بود که با وقوع انقلاب اسلامی و ظهور انسان کاملی چون امام خمینی(ره) بشر وارد عهد تاریخی جدیدی شده است که آن را "عصر توبه‌ی بشریت" می‌نامید. عصری که به انقلاب جهانی امام عصر(عج) و ظهور "دولت پایدار حق" منتهی خواهد شد.

گزیده ای از تصاویر مربوط به فعالیتهای فرهنگی پایگاه بسیج دانشجویی شهید آوینی

 

یادواره شهدا

k7w8xxumclq67al4nyfi.jpg

4vmspfno02c18bxoca4.jpg

379a5f3jyp2o8eg9zock.jpg

اردوی راهیان نور

9fourdjni7wrhkjkhc6e.jpg

qnh7oomuge7jqm94jhl5.jpg

اردوی هجرت(روستای تهلگی)

etiuad2fvos8p14x0gvb.jpg

 

 

لينک ثابت |شنبه 20 فروردين 1390برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


نويسنده : ریحانه.مرادی

ارتشی هست و سپاه و پاسدار تا که دین گردد به دنیا استوار


رهبر ما پیرو راه حسین این حسین اندر جهان است نور عین


ای خمینی جان ما بادا به قربان شما کور باشد آن که نشاسد احسان شما


تیغ جلادان کج است و ابروی دلدار کج خنجر بران بود طاق دو ابروی شما


سین و لامم بر جمالت ای علوم پایدار از گل رویت گوارا گشت بر ما هر بهار


دشمنانت کور باشند تا نبینند روی تو آیه نصر من الله بر وجودت برقرار


ملت ایران کنند چون افتخار بر چنین رهبر که هست در روزگار


چون که هستم نوجوان و خالی ام از معرفت من نیم قابل که مدحش را بگویم بی شمار


در فضای باز و در طرف چمن بلبلی با خود بگفتا این سخن


باقر مداحی ام در این دیار تا به تن دارم نفس بر من بود این افتخار

مسئلت می خواهم از خلاق ارض و آسمان تا دهد نصرت شما را مهدی صاحب الزمان

باقر مداحی

دوباره باز نسيم امام مي‌آيد
دوباره آن مه والامقام مي‌آيد
دوباره گل به زمستان جوانه خواهد زد
امام يك سري از نو به خانه خواهد زد
شكوه بهمن پنجاه و هفت در 9 دي
چو روز قدس تو را مست مي‌كند اين مي
مي حضور امام و مي بلوغ وطن
شكست از مدد پير پشت اهريمن
امام آمد و گل آمد و بهار رسيد
ميان شام سيه صبح روزگار رسيد
چه صبح پر صلواتي كه يارمان آمد
پس از گذشت زمستان بهارمان آمد
قلندري ز ولايت كشيد باده شوق
و مات كرد شهان را دگر پياده شوق
سپاهيان قيام آمدند شور انگيز
زده تمام صبوحي، مي شعور انگيز
و شاه رفت خبر مثل شعله افشان شد
كه زلف بيد ز باد سحر پريشان شد
رسيد مركب آن ماه رفته در تبعيد
رسيد بعد زمستان طراوت يك عيد
و باز با دم بهمن امام مي‌آيد
همان كه هست چو ماه تمام مي‌آيد
ببين به خنده لب شادمان رهبر را
چه رهبري كه بود تاج عشق بر سر ما
هنوز هست امام و هنوز رهبر هست
هنوز باده بهمن به جام باور هست
9 دي است كه فرزند بهمن است و امام
9 دي است كه آمد و فتنه گشت تمام
انتهاي پيام/

لينک ثابت |سه شنبه 19 بهمن 1389برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


نويسنده : ریحانه.مرادی

دهه فجر مبارک

فرا رسیدن دهه فجررا به تمامی بسیجیان و عاشقان امام خمینیتبریک عرض میکنیم

پایگاه شهید آوینی

 

 

22 بهمن در راه است

22بهمن ماه22 بهمن ماه، یکی از روزهای فراموش ناشدنی این مرز و بوم کهن است. روزی که تلاش ها و مجاهدت های ملت بزرگ ایران، در راه شکستن استبداد مطلقه فردی و دست یابی به آرمان های دیرنه خود، یعنی استقلال، آزادی و ابتناء حکومتی برپایه خواست و رأی مردم و همچنین آموزه های تعالی بخش اسلام به نتیجه رسید. از این رو بدون شک، این روز خجسته، عیدی مبارک و روزی تعیین کننده در حیات سیاسی- اجتماعی مردم ایران است. برهمین اساس از همان ابتدای پیروزی انقلاب، گرامی داشت آن، به مثابه بزرگداشت روزی ملی ، مورد توجه تمامی اقشار ملت بوده و همچنان خواهد بود. هرچند در طول این سالیان، برخی گروه ها و جناح ها، خاصه برخی حاکمان کوشیده اند تا این ادای دین ملت شریف ایران را ، نشانه ای بر تأیید برخی دیدگاه ها و رفتارهای خاص خود معرفی کنند اما واقعیت آن است که گرامی داشت پیروزی انقلاب اسلامی بهمن 57 از جانب مردم، پاسداشت آرمان ها و فضایل انسانی و اسلامی، خاطره رهبری خدایی و مردم محور، اتحاد و از خودگذشتگی کم نظیر ملتی بزرگ و تلاش برای برپایی حکومتی مبتنی بر آزادی، عدالت و معنویت است و هیچ نسبتی با حمایت از خائـنان به اهداف و آرمان های اولیه انقلاب و رهبری آن ندارد.


 

 

 

509666 orig عکس به مناسبت دهه فجر


امسال در حالی بیست ونهمین سالگرد پیروزی انقلاب بزرگ داشته می شود که جامعه ما در آستانه برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، است.

لينک ثابت |دو شنبه 18 بهمن 1389برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |


سخنان مقام معظم رهبری در مورد محرم

نويسنده : ریحانه.مرادی

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌های متعدد بر لزوم استمرار قیام عاشورایی در روضه‌های حسینی تأکید فراوان داشته و با برخی بدعت‌ها در این مراسم‌ها مخالفت می‌کردند. ایشان می‌فرمایند: «یک عده‏اى گوشه کنار صداشان بلند شد که آقا! این عزادارى امام حسین است؛ مخالفت نشود با عزادارى امام حسین! این، مخالفت با عزادارى نیست؛ مخالفت با ضایع کردن عزادارى است. عزادارى امام حسین را نباید ضایع کرد. منبر حسینى، مجلس حسینى، محل بیان حقایق دینى، یعنى حقایق حسینى است.»
رهبر معظم انقلاب مراسم عزای حسینی را محلی برای ریشه کن کردن شمر شدن و شمرى عمل کردن در دنیا می‌دانند و می‌فرمایند: «محرّم، یکى از همین مقاطع تاریخى است. عاشورا را شیعه، با همه‏ وجود نگه داشت. شما ببینید در طول سال‌هاى متمادى، قرن‌هاى متمادى، یاد امام حسین، نام امام حسین، تربت امام حسین، عزاى امام حسین، هرگز از بین مردم پیرو اهل‏بیت و مؤمنِ به اهل‏بیت خارج نشد؛ این را رها نکردند؛ هرچند خیلى تلاش شد. حالا شما قضیه‏ متوکل و بستن راه را شنیده‏اید. اینها آن کارهاى چاروادارى، مخالفت‌هاى چاروادارى بوده است. مخالفت‌هاى بسیار زیادى در طول زمان به شکل‌هاى ظاهراً علمى، به شکل احساساتى، به شکل تجربه‏اى انجام دادند، ولى شیعه نگه داشته است و باید نگه دارد.
می‌گویند چرا ماتم و گریه و اشک را در بین مردم رواج می‌دهید؟ عکس رهبر برای موبایل ، امام خامنه ای ، سید علی خامنه ای

این ماتم و اشک براى ماتم و اشک نیست، براى ارزش‌هاست. آنچه پشت سر این عزاداری‌ها، بر سر و سینه زدن‌ها، اشک ریختن‌ها وجود دارد، عزیزترین چیزهایى است که در گنجینه‏ بشریت ممکن است وجود داشته باشد. او همان ارزش‌هاى معنوىِ الهى است. اینها را می‌خواهند نگه دارند که حسین‏بن‏على مظهر این ارزش‌ها بود. یادِ آنهاست؛ زنده نگه داشتن آنهاست.
ملت اسلام اگر نام حسین را و یاد حسین را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد براى خود، از همه‏ موانع و مشکلات عبور خواهد کرد. لذاست که ما در انقلاب اسلامى، در نظام جمهورى اسلامى از صدر تا ذیل، همه ـ مردم، مسئولین، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما ـ بر روى مسئله‏ امام حسین و مسئله‏ عاشورا و همین عزاداری‌هاى مردمى، تکیه کردند و جا دارد. این عزاداری‌ها جنبه‏ نمادین دارد، جنبه‏ حقیقى هم دارد؛ دل‌ها را نزدیک می‌کند، معارف را روشن می‌کند.
البته گویندگان، وعاظ، مداحان، سرایندگان، همه باید توجه داشته باشند که این یک حقیقت عزیز است؛ با آن نبایست بازى کرد؛ حقایق ماجراى عاشورا را بازیچه نباید قرار داد. هرکس یک چیزى به آن اضافه بکند، خرافه‌اى را به آن وصل بکند، کارهاى غیرمعقول را به نام عزادارى انجام بدهد، اینها نباید باشد؛ اینها طرفدارى از امام حسین (ع) نیست. یک وقتى ما راجع به مسأله‏ تظاهرات قمه، مطلبى را گفتیم، یک عده‏اى گوشه کنار صداشان بلند شد که آقا! این عزادارى امام حسین است؛ مخالفت نشود با عزادارى امام حسین! این، مخالفت با عزادارى نیست؛ مخالفت با ضایع کردن عزادارى است. عزادارى امام حسین را نباید ضایع کرد. منبر حسینى، مجلس حسینى، محل بیان حقایق دینى، یعنى حقایق حسینى است. شعر در این جهت، حرکت در این جهت، نوحه و مدیحه در این جهت باید باشد. شما دیدید در آن محرّم سال 57، دستجات سینه‏زنى ما در بعضى از شهرستان‌ها مثل یزد و شیراز و جاهاى دیگر شروع شد و بعد هم گسترش پیدا کرد به همه‏ کشور سینه می‌زدند و حقایق روز را در نوحه‏هاى خودشان بیان می‌کردند؛ با ارتباط دادن و اتصال دادن اینها به ماجراى عاشورا که درست هم هست.
مرحوم شهید مطهرى، سال‌ها قبل از انقلاب در این حسینیه‏ ارشاد فریاد می‌کشید که: واللَّه ـ قریب به این مضمون ـ بدانید شمر، امروز ـ اسم نخست‏وزیرِ آن روز اسرائیل (صهیونیست) را مى‏آورد ـ اوست. واقع قضیه هم همین است. ما شمر را لعنت می‌کنیم، براى اینکه ریشه‏ شمر شدن و شمرى عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبیداللَّه را لعنت می‌کنیم، براى اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدى، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلمِ به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم. حسین‏بن‏على قیامش براى این بود که بینى حاکمیت‌هاى علیه ارزش‌هاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.
مجالس ما؛ مجالس حسینى، یعنى مجالس ضدظلم، مجالس ضدسلطه، مجالس ضدشمرها و یزیدها و ابن‏زیادهاى زمان موجود، زمان حاضر، معنایش این است. این استمرار ماجراى امام حسین است.
و امروز دنیا پر از ظلم و جور است. شما ببینید چه می‌کنند؛ در فلسطین چه می‌کنند، در عراق چه می‌کنند، در کشورهاى گوناگون چه می‌کنند، با ملت‌هاى دنیا چه می‌کنند، با فقرا چه می‌کنند، با ثروت‌هاى ملى کشورها چه می‌کنند. ابعاد عظیم حرکت حسین‏بن‏على (علیه‏السّلام) شامل همه‏ این میدان وسیع می‌شود. امام‏حسین نه فقط براى شیعه، نه فقط براى مسلمان‌ها، بلکه براى احرار عالم درس دارد.
رهبر آزادى‏بخش نهضت هند در 60 سال، 70 سال قبل اسم حسین‏بن‏على را آورد؛ گفت من از او یاد گرفتم؛ در حالى که هندو بود؛ اصلاً مسلمان نبود. در بین مسلمین هم همینطور است. ماجراى امام‏حسین این است. شما گنجینه‏دارِ یک چنین جواهر ذى قیمتى هستید که همه‏ بشریت می‌تواند از او بهره ببرد و استفاده کند.
جهت‌گیرى در عزادارى امام حسین به این نحو باید باشد: گسترش، تبیین، بیان، آگاه‏سازى، محکم کردن ایمان مردم، روح تدین را در مردم گسترش دادن، روح شجاعت و غیرت دینى را در مردم زیاد کردن، حالت بى‏تفاوتى و سکر و بى‏حالى را از مردم گرفتن؛ اینهاست معناى قیام حسینى و بزرگداشت عزادارى امام‏حسین (علیه‏السّلام) در زمان ما. لذا زنده است، همیشه هم زنده خواهد بود.
جنبه‏ عاطفى آن هم تأثیرگذارِ بر روى عواطف و احساسات همه‏ مردم است. جنبه‏ عمقى و معنوى آن، صاحبان فکر و بصیرت را آگاه می‌کند؛ روشن می‌کند. بنده بارها در طول این سال‌ها این جمله‏ امیرالمؤمنین (علیه‏الصّلاةوالسّلام) را عرض کرده‏ام که فرمود: «ألا لا یحمل هذا العلم إلّا أهل البصر والصّبر»؛ این پرچم ـ پرچم انسانیت، اسلام، توحید ـ را آن کسانى که داراى این دو خصوصیتند، می‌توانند بر دست بگیرند و بلند نگه دارند؛ «البصر والصّبر»؛ بصیرت و استقامت. امام حسین (علیه‏السّلام) مظهر بصیرت و استقامت است.
پیروان امام حسین هم همین را نشان دادند و بعد از گذشت قرن‌ها، آن روزى که رهبر شایسته‏اى در میان آنها پیدا شد، این حرکت عظیم را به وجود آوردند. انقلاب عظیم اسلامى، یک ماجراى عظیمى است؛ داستان عظیمى است. ما در وسط قضیه قرار گرفته‏ایم، ابعاد عظیم این حادثه براى ما خیلى روشن نیست؛ آیندگانِ تاریخ و کسانى که امروز بیرون از این مجموعه هستند، آنها بیشتر از ما ابعاد و عظمت این حرکت را مى‏بینند. در دنیایى که همه‏ پول و ثروت و قدرت و سیاست و همه چیز و همه چیز در جهت ضدارزش‌هاى انسانى و دینى است، ناگهان در یک نقطه‏ حساس عالم، نقطه‏ حساس جغرافیایى عالم، یک نظامى سر بلند کند، یک ملتى قیام کند براى به دست گرفتن پرچم ارزش‌ها؛ و ارزش‌هاى انسانى را سر دست بگیرد، نداى توحید بدهد، معجزه است؛ معجزه‏ زمان ما این است. بعد از همه طرف به او حمله کنند؛ بزرگ و کوچک، طاغوت‌ها و طاغوتچه‏ها با همه‏ توانشان بریزند سر او، و در عین حال او نه فقط شکست نخورد، بلکه بسیارى از آنها را شکست بدهد؛ آنها را عقب براند که امروز شما دارید مى‏بینید نشانه‏هاى عقب‏رفتِ استکبار را. در این مبارزه ملت ایران پیروز شد....»

 

لينک ثابت | 16 آذر 1389برچسب:,| موضوع: <-PostCategory-> |



درباره ما

 

به وبلاگ ما خوش آمدید بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَه وَفي كُلِّ ساعة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا ************************* رهبرم خامنه ای است سرزمینم ایران اعتقادم اسلام کتابم قرآن ************************* شکر لله شيعه اي نامي شديم اهل جمهوري اسلامي شديم از خميني درس عشق آموختيم در تنور جنگ و جبهه سوختيم بيعتـي کـرديم بـا سيـد علي راه حـق در قول و فعلش منـجلي ****************************** یک نفر را مثل آقاى خامنه‌ای پيدا بکنيد که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبى اش بر اين باشد که به اين ملت خدمت کند، پيدا نمى کنـيد ايشان را من سالهاى طولانى مى شناسم،.» امام خمينى (ره) ********************** مقام معظم رهبری : دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراكنی میان آحاد مردم تردید بدبینی، و اختلاف ایجاد كند. ************************** امام خامنه ای : شهادت. مرگ در راه ارزشهاست … ****************************** بچه حزب الهی زیر برف می ماند؛ زیر حرف نه! *************************************** زمان بازرگان به ما بر چسب چريک زدند زمان بني صدر هم برچسب منافق! الان هم بر چسپ خشک مقدسي و تحجر؟ هر قدمي که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتيم برچسب بارانمان کردند. حالا روزي ده برچسب دشت مي کنيم... اما بسيجيان: دلسرد نباشيدحاشا که بچه بسيجي ميدان را خالي کند ******************************** از راه‌بر آموختم: فتنه را باید شناخت؛ فتنه را باید شناساند؛ فتنه‌های جدید را با ابزار جدید بشناس و بشناسان؛ چشم فتنه را باید کور کرد؛ مهم نیست که نوع فتنه چیست و فتنه‌گر کیست؛ هر که هست و در هر لباسی که فتنه به پا می‌کند، باید رسوایش کرد.

 

پيوند روزانه

 

دانشگاه پیام نور مبارکه
دانلود اذان
تم مذهبی گوشی نوکیا
سايت شهيد آويني
اخبار بسيج
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
سفارش آنلاین قلیون
الو قلیون

نازترین سایت ایرانی
زیباترین سایت ایرانی

زیبا ترین قالب های وبلاگ
زیباترین ها
عکسهای خارجی

 

 

جستجو

 

Google
  
            
     در كل اينترنت
     در اين سايت

 

سرویس دهنده

 


Www.LoxBlog.Com

 

Copyright © 2010

Powered by: LoxBlog.Com|designer: NazTarin.Com